۱۳۸۷/۰۳/۰۱

عاشق نشدی....


پيداهنوز شقايق نشدي زنداني زندان دقايق نشدي

وقتي که مرا از دل خود مي راني

يعني که تو هيچوقت عاشق نشدي

زرد است که لبريز حقايق شده است

تلخ است که با درد موافق شده است

عاشق نشدي وگرنه مي فهميدي پاييز بهاريست که عاشق شده است

هیچ نظری موجود نیست: