۱۳۸۷/۰۳/۱۴

دردی درمون نمیشه....


اومدم شبهارو باور نکنم غصه نذاشت



اومدم غصه رو باور نکنم شب نميذاشت



حالا باور بکنم يا که باور نکنم



دردي درمون نميشه کاري آسون نميشه...



کوه غصه روي قلبم ديگه ويرون نميشه...



ميتونست چشمهاي تو شبهارو روشن بکنه



نزاره غم توي دل انقده شيون بکنه



توي دل هيچ ميدوني غم داره آواز ميخونه



اينو من ميدونم و اين شب تاريک ميدونه



دل تو خنده تو چشماي تو دستاي تو



ميتونستن نزارن شبهارو باور بکنم...




هیچ نظری موجود نیست: